كوروش كشوردوستكوروش كشوردوست، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

پادشاه زندگي ما(كوروش كشوردوست)

هدیه بابا

اخ جون. پاسپورتت اومد کوچولوی مامان . دلم دیگه طاقت نمیاره تا روز مسافرت . اخه بابایی برای تولدت گفته بریم یه مسافرت توپ. تولدت تو اربعینه . نمیتونیم تولد بگیریم ولی توی دی ماه برات میگیریم .
26 آبان 1393

خدای من

حالا تقریبا یکسال است که من مادرم....  به گمانم وقتش است که باورکنم این معجزه الهی را ... بهتر است زودتر از آنکه دیر شود باورش کنم....  دیر یا زود تو عزیزترینم به دنبال سرنوشتت خواهی رفت.... اینها ولی یقینا بهترین روزهای زندگی من است ..... این روزها بی نهایت دلیل برای گزاردن سر بر سجده شکر دارم..... همیشه داشته ام و این روزها بیشتر....... تو  را با تمام حجم کوچکت در آغوش میکشم و غرق لذت مادری میشوم..... حالا که بلندای تو سرو چمان من تنها چند ده سانتی متر است  و آغوش مرا بیش از هر جای دیگری در دنیا میخواهی..... این روزها تو همه دنیای منی و من هم تمام ...
22 آبان 1393

کلمات جدید

روزگارقشنگی داریم پسرم درسرلوحه این تقدیرزمان ،نقشی به جامی گذاری باخنده هات، باشیطنت هات ،دلتنگیها گم می شوند آنگاه که سکوت خانه باصدای زیبای تو می شکند لحظه های شیرینی به پامی داری باخنده هات می خندیم لذت می بریم شاید این همان خوشبختی واقعی ماهست کودک من ،شیرینم ،هرگزنمی خواهم این روزها رابه دست زمان بسپارم  که برای مرورآن دلتنگ و اما چاره ای نیست من ازاین روزها می گذرم تا تورادربهترین جایگاههاببینم بزرگ شدنت راببینم .پسرم عزیزجانم یاری خداپناه توباشد عاشقانه می پرستمت  و اما شیطنت ها شبا تا بابایی میخواد تشک و پتوها رو پهن با یه ذوقی می دویی طرفش و خودتو میندازی رو رختخواب که مگه دلمون میاد تاب تاب عباسی ندیمت. ...
22 آبان 1393

کوروش و یازده ماهگی

ببین اخه . خودتون قضاوت کنین که اون پودر کیک بدبخت زیر دوتا پاهای کوروش چی شده . رفته از تو کابینت دراورده و افتاده به جونش  . کلا دیگه تو کابینت وسیله ای نمیزاره باشه . هر روز باید همشونو چک کنه .   حالا ببینید این شیرمرد از یک مجسمه شتر چه جوری میترسه . به زور میاریمش نزدیک . دست نزده بهش فرار میکنه . جدیدا هم به عنوان دعوا بلند بلند یه چیزایی داد میزنه سره شتره  ...
17 آبان 1393

دلم خیلی برای زن بودنم تنگ است

به نقل از دوست عزیزم  مامان محمد باقر سالهاست زن بودن را فراموش كرده ام! در عوض راننده خوبی شده ام! حسابدار خبره، مأمور خريد زرنگ، مدير توانمند، باربر قوى، استراتژيست باهوشى شده ام! اما ديگر خودم نيستم! مدت زیادی است که در خودم گم شده ام! چه كسی مرا به عرصه های مردانه کشاند؟! در حالی که شانه هايم، بازوانم و زانوهايم هنوز زنانه اند! هنوز برای مرد شدن ساخته نشده ام! افسوس كه ناآگاهانه مدتهاست به مرد بودنم افتخار می کنم! فراموش کرده ام که زن بودن اوج افتخار است! صبرم، عواطفم، هنرم ارزشمندتر از چیزهایی است كه به دست آورده ام! دلم برای نوه هايم می سوزد، چه كسی می خواهد به دخترانم مادر بودن را بياموزد! خانه ها بی مادر شده اند...
17 آبان 1393

کارای جدید جوجولی

  تا گوشی میاد دستت میگیری ادای حرف زدن درمیاری مثل منو بابات    رفتی در حموم انقد در زدی تا بابایی بردت حموم . ماشالله چقد اقا شدی دیگه تو حموم گریه نمیکنی و بعدشم یه خواب حسابی. ...
14 آبان 1393

دنیای من

وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ... اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه . دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی... دنیات میشه رنگها ... دنیات میشه عروسک.... با کودک شیر میخوری ... با کودکت چهار دست وپا میری .. با کودکت رشد میکنی .. بزرگ میشی .. اینقد بزرگ که همه میفهن مادری ... یهویی کوه میشی .توانت میشه ۱۰۰ برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی   وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی . وقتی مادرمیشی دنیات میشه تغذیه آموزش و پرورش ! دیگه وقت نداری یه صبح تا شب بری خرید واس...
11 آبان 1393